ترک خود ارضایی | مشاوره و آموزش

مشاوره ترک خودارضایی ، تجربیات ترک خودارضایی ، عوارض خودارضایی ، بهترین روش های ترک خودارضایی

عوارض روانی سو استفاده جنسی از کودکان و کمک والدین

  • ۰۹:۲۹
سوءاستفاده و آزار کودکان از جمله آسیب های روانی است که می تواند تمام زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. این سوءاستفاده می تواند در ابعاد روانی، جسمانی و جنسی رخ دهد و در هر یک از این ابعاد نیز آثار روان شناختی متمایزی ایجاد کند...

به طورکلی، کودک موجودی آسیب پذیر و ناتوان در برابر بزرگسال است و آسیب هایی که در گستره جنسی کودک را تهدید می کند، می تواند یک حادثه مخرب محسوب شود که طیف وسیعی از اختلالات روانی نظیر اضطراب و افسردگی را درکودک ایجاد می کند.
 

● خصوصیات بزرگسالان متجاوز


بزرگسال متجاوز معمولا یک آشنای مورد اعتماد کودک است که می تواند در هر سنی و در هر شرایطی باشد ؛ مونث یا مذکر، مجرد یا متاهل، جوان یا مسن. اما بر اساس یافته ها، متجاوز معمولا فردی آشنا، مذکر و مجرد است که در صورت جوان بودن می تواند رفتار مخاطره آمیزتر و پر آسیب تری نسبت به کودک داشته باشد. نوع سوءاستفاده به ندرت به شکل رفتار جنسی کامل است و البته در این صورت می تواند آسیب های جسمانی شدیدتری برای کودک در پی داشته باشد. معمولا رفتار جنسی به اشکال متفاوتی نظیر لمس، تحریک یا وادار کردن کودک به نگریستن به عضو جنسی یا وادار کردن کودک به انجام پاره ای از حرکات جنسی مانند نشستن به شکلی خاص است.

● عوارض روانی سوءاستفاده جنسی

طبق نظر محققان، مهم ترین فرآیندهای روانی را که بر اثرسوءاستفاده رخ می دهند، می توان در ۴ مقوله طبقه بندی کرد: آسیب زایی جنسی، احساس ضعف، خیانت و بدنام سازی. این ۴ گروه جهت گیری شناختی و عاطفی و ظرفیت های موثر کودک و مفهومی که کودک از خویش دارد و دیدگاه او را به زندگی و دنیا تحت تاثیر قرار می دهد.

۱) آسیب زایی جنسی: زندگی جنسی کودکی که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته، چه در سطح احساسات و چه در سطح شناخت و نگرش، دچار اختلال می شود و در روابط بین فردی اش این آسیب، خود را نمایان می کند. آسیب می تواند توسط درخواست های مکرر یک بزرگسال متجاوز ایجاد شود یا به شیوه ای باشد که کودک دریابد برای دریافت توجه، محبت یا یک هدیه باید به رفتار جنسی تن در دهد و برای به دست آوردن بسیاری از نیازهای مناسب سنش باید دیگران را از طریق جنسی تحت تاثیر قرار دهد. در چنین حالتی، بخش هایی از بدن کودک مانند یک شی ء تلقی شده و برای او معنی تحریف شده ای را در بر خواهد داشت و خاطرات وحشت آوری در ذهن او با فعالیت جنسی تداعی می شوند؛ خاطراتی که از طریق یک متجاوز به شکل پیام های جنسی مخابره شده است؛ مانند نگاه های یک بزرگسال یا حرکات او. در بیشتر موارد ،کودک برای سوءاستفاده جنسی اغوا می شود و متجاوز سعی می کند کودک را فریب دهد تا به زور، او را وادار به رفتار جنسی کند. بنابراین در بیشتر موارد، متجاوز فردی است که می تواند یک آشنا باشد یا فردی که کودک احساسات متضاد ترس و محبت را نسبت به او دارد. سن کودک در درجه آسیب زایی جنسی، مهم است. کودکان کوچک تر که در مورد مفهوم روابط جنسی و کاربرد آن اطلاع کمتری دارند، نسبت به کودکانی که بزرگ تر هستند (بالای ۳ سال)، آسیب کمتری می بینند.

۲) ناتوانی و احساس ضعف: کودک احساس می کند خواسته، امیال و موثربودنش از بین رفته است. کودک قربانی درمی یابد که قلمرو و فضای بدن او به طور مکرر و برخلاف میل و خواسته او مورد تجاوز و تاخت و تاز قرار می گیرد. اجبار و تهدید و قهر احتمالی متجاوز بر این حس می افزاید و وقتی کودک می بیند که تلاش هایش برای رهایی از سوءاستفاده ناکام می ماند این حس ضعف و بی قدرتی بیشتر می شود. از سویی دیگر وقتی کودک در انتقال و قبولاندن این اتفاق برای بزرگسال ناکام می ماند و نمی تواند برای آنها توضیح دهد که چگونه به دام افتاده و چه اتفاقی برایش افتاده و بزرگسالان او را نمی فهمند و باور نمی کنند، این حس ضعف بیشتر می شود. اجبار و تهدید متجاوز به شرکت کودک در فرآیند رفتار جنسی و تهدید او به آسیب رساندن در صورت عدم همکاری، حسی شبیه گیرافتادن را در کودک ایجاد می کند و چنین حسی ضعف و ناتوانی را دامن می زند.

۳) خیانت: بر اساس این وضعیت، کودک درمی یابد که افرادی به طور دایمی درصدد آسیب رساندن به او هستند. او می فهمد فردی که مورد اعتماد است، با نمایش های دروغین در مورد استانداردهای اخلاقی، دیگران را می فریبد. کودک می فهمد فردی را که دوست داشته یا او را تحسین می کرده و برایش مهم بوده است، ناگهان با او بسیار سرد و بی عاطفه و بی اعتنا رفتار می کند. بنابراین کودک هم به متجاوز بی اعتماد می شود و خیانت را احساس می کند و هم به سایر بزرگسالان که به این متجاوز اعتماد دارند یا نمی توانند از کودک محافظت کنند یا در صورت افشای این راز، باور خود را تغییر دهند و کودک را باور کنند. سوءاستفاده هایی که توسط آشنایان انجام می شود بیشتر حس خیانت را در کودک ایجاد می کند تا زمانی که متجاوز یک غریبه است. همچنین واکنش بزرگسالان به افشای سوءاستفاده توسط کودک در القای چنین حسی مهم است. تردید در مورد گفته های کودک، باور نکردن، سرزنش یا محروم کردن کودک نیز این حس را گسترده تر می کند.

۴) بدنام سازی: این آسیب باعث می شود که کودک نسبت به خود، تصویر تحریف شده ای داشته باشد؛ احساسی از گناه، شرم و بد بودن. چنین احساسی ممکن است مستقیما از رفتار تحقیرآمیز و سرزنش کننده متجاوز نسبت به کودک ناشی شود. تاکید متجاوز بر عدم افشا و پنهان ماندن این سوءاستفاده باعث تقویت حس گناه و شرم در کودک می شود. همین طور واکنش های دیگران به این مساله پس از افشاشدن و سرزنش کودک با رفتارهایی نظیر شوکه شدن، می تواند احساس بدنامی را در او دامن بزند. همچنین نسبت دادن صفات منفی به قربانی (کودک) از جانب سایر بزرگسالان نیز در افزایش چنین حسی موثر است.

با پذیرش این چارچوب و ساختار آسیب شناختی در کودکان قربانی می توان نشانه ها و آثار چنین سوءاستفاده ای را برشمرد:

▪ آسیب زایی جنسی: در کودکان قربانی، اشتغالات جنسی و رفتارهای جنسی نظیر خودارضایی یا بازی های جنسی وسواسی از جمله این آسیب هاست. دغدغه های جنسی در این کودکان افزایش می یابد و مشغولیت ذهنی به روابط جنسی تحول یافته تر از سن آنها است. این کودکان تمایل به رفتارهایی دارند که در گستره سنی آنها نمی گنجد؛ به عنوان نمونه از همبازی های خود درخواست آمیزش جنسی می کنند.

بسیاری از آنها در رفتارهای خود پرخاشگر می شوند و همبازی ها و همسالانشان قربانیان آنها می شوند. رفتارهای بی قید و اجبار جنسی در این افراد، خصوصا در دوره نوجوانی، مشاهده می شود اما در نوجوانی و بزرگسالی، این افراد از ارتباط جنسی متنفرند و در کنارش بی میلی و ناتوانی برای ارگاسم و واژینسموس (انقباض دردناک عضلات واژن هنگام آمیزش جنسی) و نگرش منفی به اندام جنسی و بدن دارند. تعدادی از آنان نیز ممکن است بعدها به سوءاستفاده جنسی یا جسمی از فرزندانشان نیز روی بیاورند. تردید نسبت به هویت جنسی نیز در این افراد مشاهده می شود. به عنوان نمونه، پسران قربانی ممکن است تمایلات همجنس گرایانه داشته باشند و دختران قربانی میل جنسی شان مخدوش شود و نتوانند این میل را در خود بیابند. اگر کودکی یاد بگیرد که برای جلب مهربانی و کاهش آزار متجاوز باید به سوءاستفاده تن در دهد، همیشه به روابط جنسی این گونه نگاه می کند و همیشه برای به دست آوردن مهربانی دیگران از همین روش استفاده می کند. یکی دیگر از آثار آسیب زایی جنسی، این است که می تواند باعث احساس ترس، تنفر، خشم و ضعف و ناتوانی در رابطه جنسی شود که نمایانگر تداعی خاطرات آسیب زا با رفتار جنسی است و چنین احساساتی باعث تنفر و ترس از رابطه جنسی یا هر گونه صمیمیت می شود.

▪ ناتوانی و احساس ضعف: اولین تاثیر فرآیند ناتوانی و ضعف، ترس و اضطراب است که نمایانگر ناتوانی در کنترل رویدادهای آزارنده است. در کودکان قربانی، ترس و اضطراب خود را در اختلال هایی نظیر کابوس شبانه، هراس، گوش به زنگی و رفتارهای چسبندگی و شکایات بدنی و جسمانی مکرر نشان می دهد و این ترس ها و اختلالات ممکن است تا بزرگسالی ادامه یابد. چنین وضعی حس شخصی و مهارت های مقابله ای فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. این حس ناتوانی می تواند به ناامیدی، افسردگی و حتی تلاش برای خودکشی در بزرگسالی منجر شود. مشکلات یادگیری و اشکال در شغل و حرفه می تواند از دیگر نشانه های این حس بی قدرتی باشد. بنابراین هر جا که فرد احساس کند کسی می خواهد به او آسیب برساند یا از جانب فردی دیگر دستکاری و کنترل شود، چنین نشانه هایی ظاهر می شوند. گاهی نشانه های اختلال رفتارهای واکنشی هستند؛ به طور مثال فرد قربانی ممکن است میل زیادی به تسلط و کنترل دیگران و اوضاع داشته باشد؛ خصوصا در مردان قربانی که باعث می شود آنان ترسناک و خطرناک جلوه کنند و رفتارهای مجرمانه و پرخاشگرایانه داشته باشند که این واکنشی است برای پنهان سازی و مقابله ناامیدانه با حس ناتوانی.

▪ خیانت: بسیاری از کودکان مورد سوءاستفاده از حس بی اعتمادی، افسردگی و روان پریشی زودگذر رنج می برند. این حس بی اعتمادی در قربانیان جوان باعث واکنش هایی نظیر چسبندگی و وابستگی بیش از حد برای به دست آوردن دوباره این اعتماد می شود. در کودکان بزرگ تر قابلیت اعتماد نسبت به دیگران تحریف می شود و آنان گاهی ناامیدانه در پی بازسازی این اعتماد هستند. بسیاری از زنان که در کودکی به وسیله محارم خود قربانی شده اند، شریک خود را همانگونه می بینند و رفتارهای وابستگی آنان نشانگر همین مساله است. خشونت و خشم واکنش متضاد خیانت است که در دختران قربانی دیده می شود. بی اعتمادی باعث انزوا و دوری از صمیمیت می شود و در مردان سدی در برابر برقراری روابط با ناهمجنس و ازدواج می شود. به هرحال در این گروه مشکلات در ازدواج وجود دارد که پوششی بر بی اعتمادی و سوءظن آنان است. خشم کودکان قربانی باعث می شود که آنان در برابر خیانت احتمالی آینده از خود حفاظت کنند. رفتارهای ضداجتماعی و بزهکارانه به عنوان راهی برای انتقام گرفتن این خشم را نشان می دهند.

▪ بدنام سازی: کودک قربانی خود را دور از دیگران و منزوی حس می کند و چنین حسی می تواند به سطوح مختلف اجتماع منتقل شود. از اینرو ممکن است این قربانیان درگیر سوءاستفاده از دارو یا الکل شوند یا به فعالیت های جنایتکارانه یا روسپیگری بپردازند. گاهی رفتارهای خود تخریبی می تواند تا حد تلاش برای خودکشی پیش برود. احساس شرم و گناه از دیگر عوارض این حس بدنام سازی است که قربانی خود را در برابر دیگران این گونه حس می کند. کاهش حرمت نفس نیز از دیگر عوارض همین آسیب است.

● چه کمکی از والدین برمی آید؟

کودکان به ندرت پس از وقوع یک سوءاستفاده، آن را مستقیما به والدین گزارش می کنند و در بسیاری از موارد، سوءاستفاده و آزار جنسی در دوره کودکی فرد فاش نمی شود و احساس گناه و شرم باعث عدم گزارش مستقیم می شود. بسیاری از کودکان مزبور ممکن است فاقد نشانه های سوءاستفاده باشند. مادران پس از کشف آزار جنسی کودکانشان احساساتی نظیر شوک شدن، انکار، گناه، افسردگی، خشم و درنهایت پذیرش را تجربه می کنند. گرچه بسیاری از مادران دارای یک حس ناهوشیار فهم این مساله هستند اما پذیرش دشوار این مساله باعث می شود که آنان یا آن را نپذیرند یا در جست وجوی شواهد بیشتری بربیایند.

رفتار و احساسات کودک و تغییر آنها، اینکه مادر حس می کند انگار چیزی درست نیست، گوش سپردن، توجه کافی و دادن پاسخ مناسب به کودک در افشاگری کودک موثر است و کودکانی که مادر را برای گفتن این راز انتخاب می کنند، حمایت های بیشتری را به دست می آورند.

تغییر رفتارهای کودک، گوشه گیری ناگهانی، نگاه و واکنش گوش به زنگی، عدم تمایل کودک به تنها ماندن با بعضی از افراد یا سپرده شدن به دست او برخلاف معمول، افزایش سکوت، پرخاشگری نامعمول، مدرسه گریزی، کابوس های شبانه، حملات گریه و وحشت می تواند نشانه های کودک در معرض سوءاستفاده باشد.

در نهایت، والدین و خصوصا مادر باید قبل از هر اقدام تلافی جویانه یا قانونی در مورد متجاوز، ابتدا به کودک گوش بسپارند و به او توجه کنند و به او نشان دهند که احساس ترس و نگرانی اش را می فهمند. آنها باید تلاش کنند با رفتارهای حمایتی مانند در آغوش گرفتن و اجازه برای بروز احساسات عاطفی با او همدلی کنند و به کودک اطمینان دهند که دیگر خطری او را تهدید نمی کند و او به وسیله خانواده اش حمایت می شود و به او توضیح دهند که این اتفاق اصلا تقصیر او نیست و به این ترتیب، حس گناه را در او تخفیف دهند. والدین در ابتدا نباید تلاش کنند تا اطلاعاتی نظیر تاریخچه سوءاستفاده و چگونگی آن به دست بیاورند؛ چون این مساله، اگر قبل از ایجاد آرامش خاطر در کودک و گسترش حس امنیت در او باشد، بیشتر باعث نگرانی و ترس کودک می شود. به خاطر داشته باشیم که بازگرداندن آرامش خاطر و سلامت روانی به چنین کودکانی همواره نیازمند زمانی طولانی است که ممکن است سال ها طول بکشد اما اگر دخالت های درمانی به درستی انجام پذیرد، می توانیم امیدوار باشیم که کودک فارغ از آثار مخرب این رویداد به زندگی سالم روانی خود ادامه دهد.



دکتر لیلا حیدری نسب
روان شناس عضو هیات علمی دانشگاه شاهد 
روزنامه سلامت ____________

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
اینجا وبلاگی هست که می تونید تجربیات ترک خود ارضایی کسانی که قبلا دچار این عادت بودن رو بخونید و انگیزه پیدا کنید برای ترک خود ارضایی ، یادتون باشه بهترین روش ترک خود ارضایی با قدرت درون شما گره خورده پس به خودتون بیایید و اینبار متفاوت شروع کنید.
❤❤❤
پیشنهاد میکنم مطالب دسته بندی شده را مطالعه کنید خصوصا تجربیات ترک خودارضایی و ترک خودارضایی (مقالات)
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan