مترجم: نسیم صحرانورد
به یاد میآورم ۱۷ ساله بودم که برای نخستین بار توجهام به پـــورنهای ایننترنتی جلب شد. ضمن اینکه مسحور این دنیای بروز تمایلات جنسی افسار گسیخته و تصاویر فانتزی شده بودم، سهم زیادی از آن نصیبم نمیشد.
در حالی که بزرگ میشدم و شروع به کشف تمایلات جنسی خود میکردم، متوجه شدم چقدر تماشای تصویر سکس بر صفحۀ تلوزیون با صمیمیت نهفته در معاشقه با انسانی دیگر در دنیای واقعی، متفاوت است. در آن زمان فکر میکردم که به تدریج بر عادت تماشای پـورن غالب خواهم آمد، اما اشتباه میکردم.
در واقع نمیدانستم که به سایت مستهجن معتاد شدهام و به همین دلیل مانند دیگر انواع اعتیاد، عادت به دیدن سایت مستهجن رفتاری بود که از صحبت کردن دربارۀ آن شرم داشتم. حتی حاضر نبودم بپذیرم که دچار مشکل هستم. البته در آن شرایط سخنانی این چنینی نیز میشنیدم؛ «نگران نباش، همه سایت مستهجن تماشا میکنند».
به صورت کاملاً فراگیر و به لحاظ فرهنگی صحبت کردن دربارۀ عادت به تماشای سایت مستهجن در قالب بحثهایی نمیگنجید که آدم دوست داشته باشد آغاز کنندهاش باشد. به همین دلیل من این موضوع را با کسی در میان نمیگذاشتم.
در آن زمان فکر میکردم این عادت را تحت کنترل خود دارم. فکر میکردم هر زمانی که بخواهم میتوانم عادت دیدن سایت مستهجن را ترک کنم. حتی چندبار سعی کردم که دیگر پورنوگرافی نبینم اما بار دیگر از سر گرفتن این عادت را به گونهای برای خود توجیه میکردم.
متوجه نبودم که دیدن پـورن تا چه اندازه ذهن من را متأثر کرده، رفتار جنسیام را تغییر داده، احساساتم را خاموش کرده و روابطم با زنان را تحت تأثیر قرار میدهد. البته بعدها متوجه شدم این تجربیات تنها برای من پیش نیامده بود.