- پنجشنبه ۲۲ آذر ۹۷
- ۰۹:۰۹
شایع ترین پیامدها:
به هر حال در تجربه بالینی من، مهم ترین پیامد اعتیاد به هرزهنگاری، احتمال ارتکاب یک جرم جنسی سنگین نیست (اگرچه این عمل اتفاق افتاده و میافتد)، بلکه اختلال در روابط صمیمانه خانوادگی و زندگی زناشویی است. در این جا است که دردناک ترین ضایعات و آسیبها رخ میدهند. در این جا است که این عمل، به نابودی عشق سالم و روابط جنسی با همسران میانجامد. اگر شخصی سؤال کند که آیا هرزهنگاری موجب هرگونه جرم جنسی است، بدون هیچ ابهامی باید پاسخ داد، بله، اما این فقط ظاهر قضیه است.
در برخی بیماران، من با تقریباً یک اعتیاد آنی مواجه شدم، در حالی که در دیگران، تقریباً ۱۰-۵ سال عرضه نامنظم هرزهنگاری موجب اعتیاد شده بود. اما همانند یک سرطان پنهان، این اعتیاد هیچ گاه محو نمیشود، مگر این که از طریق مداخلات روان درمانی، در پی معالجه آن برآییم.
تأثیر هرزهنگاری بر توسعه بیماری روانی – جنسی
به این نکته باید توجه داشت که اطلاعاتی که درباره این مسائل در این جا آورده شده است، توسط روان درمانگرهایی ارائه شده که نشانههای توسعه مسدود را در رشد بیماری روانی – جنسی استفاده کنندگان هرزهنگاری که تحت درمان آنها بوده اند، دیده اند.
یک نمونه از این روان درمانگرها دکترهارولد ووث است که استاد دانشکده کارل منینگر (مدرسه روان پزشکی در توپکا) کانزاس میباشد. دکتر ووث دریافت که هرزهنگاری همان طور که موجب اعمال جنسی انحرافی، فساد جنسی، اعمال جنسی خشونت آمیز، کوتاه مدت و بی فایده میشود، بیانگر رشد انسانی ناکامل و غیرطبیعی است. همان طور که دکتر ووث میگوید، افراد بالغ و سالم این گونه رفتار نمیکنند.
با این حال، او تأکید میکند که میلیون ها نفر هستند که به ظاهر سالم به نظر میآیند، اما دارای بیماریهای مخفی هستند که در نتیجه توسعه و رشد غیرطبیعی به وجود آمده اند و این افراد از طریق نابهنجاریهای جنسی، آنها را آشکار میسازند. بنابراین، دیدن هرزهنگاری که اکثر آنها رفتارهای نابهنجار را به تصویر میکشد، موجب فعال شدن عقدههای روانی و عدم رشد جنسی میشود که در میلیونها نفر وجود دارد.
او این افراد را معتادان به هرزهنگاری میداند که در پی توسعه آن با دیدن هرزهنگاریهای بیشتر هستند. این محرک هرزهنگاری، رفتار تهاجمیرا ترویج میدهد و از رفتار بالغانه میکاهد. دکتر ووث چنین مسأله ای را خصوصاً برای جوانانی که در آستانه ورود به یک زندگی فعال جنسی هستند، مضر میداند.
برای آنها این روندهای حساس باید به سمت رشد و بلوغ بیشتر هدایت شوند، نه به صورت قهقرایی به سمت اعمال جنسی بی ارزش و نابهنجاریهای کوتاه مدت. دکتر ووث تأکید میکند: «هم جامعه و هم افراد، مانند یکدیگر، هنگامیکه ما این رفتار نامشروع را مشروع سازیم، آسیب خواهند دید.»
دکتر ووث همچنین میگوید که برخی مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلمهای مستهجن، از زنان خود ارضا نمیشوند و آنها را ناکافی میدانند (و برعکس). او پیشنهاد میکند که جامعه باید خودش از خودش محافظت کند یعنی این که خود را از عناصر موجود در جامعه که به آن آسیب وارد میکنند، خلاص کند.
دکتر ووث هرزهنگاری را باعث ایجاد تمایل جنسی به بدترین نحو آن میداند، و از آنجا که تمایل جنسی در دوران بلوغ برای علقههای ناهمجنس خواهی و زندگی خانوادگی ضروری هستند، او معتقد است که گامهایی باید برداشته شود تا به وضوح، هویت هرزهنگاری، ناسالم تشخیص داده شده و مخاطرات استفاده از آن گوشزد شوند.
شرطی سازی نابهنجاری
اطلاعات دیگری از آزمایشگاههای شرطی سازی محققانی همچون دکتر استنلی راچمن، جمع آوری شده است. دکتر راچمن در تحقیقات خود نشان داده است که استفاده فراوان از تصاویر شهوت برانگیز، موجب ایجاد نابهنجاریهای جنسی در مردان بزرگسال در یک محیط آزمایشگاهی میشود. او فی الواقع قادر بود تا در دو آزمایش کاملاً مجزا، ۱۰۰ درصد سوژه های مرد خود را نسبت به انحرافات جنسی شرطی کند.
به علاوه، مطالعه آر.ال.مک گویر، نویسنده مقاله «یک فرضیه: انحرافات جنسی به هنگام شرطی ساز رفتار»، نشان میدهد که در معرض تجربههای خاص جنسی قرار گرفتن (که میتواند شامل مشاهده هرزهنگاری هم باشد) و سپس با تصور آن در ذهن، استمنا کردن، برخی اوقات میتواند به انجام فعالیتهای نابهنجار جنسی منجر شود.
نوشتههای فراوان در زمینه روان درمانی انحرافات جنسی، بیان میکند که تشخیص موقعیت جنسی آنها، برخی اوقات با استفاده از فیلمهای قبیح جنسی به عنوان ابزار درمان، میتواند تغییر کند (دوباره شرطی سازی شود).
اگر این اطلاعات صحیح باشند، آن گاه باید این امکان را هم در نظر گرفت که مشاهده عامدانه یا تصادفی هرزهنگاری یا تجربههای جنسی منحرف در زندگی واقعی نیز میتوانند تسهیل کننده شرطی سازی افراد نسبت به انحرافات جنسی باشند.
پاتریک کارنس، روان شناسی که اکنون برجسته ترین محقق آمریکایی در زمینه اعتیاد جنسی به شمار میرود، مجموعه ای از کتابهای تحقیقی و اطلاعاتی منتشر کرده است که مسأله رفتار نابهنجار و غیرقابل کنترل جنسی را به آگاهی عموم رسانده است. او در آخرین مقاله خود، مجموعه ای از عواقب قانونی زناشویی و خطرات چنین اعتیاداتی را به طور مستند ارائه کرده است.
او دریافته بود که از میان ۹۳۲ معتاد جنسی که آنها را مورد مطالعه قرار داده، ۹۰ درصد مردان و ۷۷ درصد زنان، هرزهنگاری را عامل اصلی اعتیاد خود میدانستند. او همچنین فهمیده بود که دو عامل ابتدایی رفتارهای اعتیاد جنسی، سوء استفاده جنسی در دوران کودکی و دیدن دائمیهرزهنگاریها به همراه خودارضایی هستند.
کلیه انحرافات جنسی، ظاهراً رفتارهای آموخته شده هستند بهترین مستندات میگویند که اکثر یا همه انحرافات جنسی، رفتارهای آموخته شده ای هستند که معمولاً از طریق شرطی سازیهای ناخواسته یا اتفاقی حاصل شده اند. تا کنون هیچ دلیل قانع کننده ای درباره انتقال ارثی الگوهای رفتار جنسی بیمارگونه، همانند تجاوز جنسی، زنای با محارم، میل جنسی به کودکان، عورت نمایی و بی بند و باری جنسی، ارائه نشده است.
همان طور که مک گویر تشریح کرده است، هنگامیکه مردی دائماً همراه با تخیلات واضح جنسی استمنا کند و آن را راه منحصر به فرد خروج شهوت خود قرار دهد، این تجربههای لذت بخش منجر به تخیلات منحرف (زنا، تجاوز به کودکان، آسیب وارد آوردن به طرف مقابل به هنگام عمل جنسی و…) و افزایش ارزش شهوت در نزد او میشود. اوج لذت جنسی که پس از آن تجربه میشود، باعث تقویت تعقیب تخیل پردازی یا عمل همراه با آن میشود.
مک گویر اشاره میکند که هرگونه انحراف جنسی که بدین طریق حاصل شود، میتواند شامل چندین انحراف نامربوط در یک فرد باشد و حتی با احساس شدید گناه هم محو نخواهد شد. در مقاله او، بسیاری از موارد تاریخی برای تبیین این شرطی سازی آورده شده است.
دیگر مطالعات مرتبط انجام شده توسط آقایان ایوانز و جکسون، از فرضیه مک گویر پشتیبانی میکنند. آنها دریافته اند که خیال پردازی نابهنجار و استمنا و خود ارضایی ، تأثیر بسیار شدیدی بر عادی شدن انحراف جنسی دارد.
شیوههای رایج بیماریهای خودکرده جنسی
من عمدتاً در درمان بیماران مرد مبتلا به پارافیلیاس (آسیب شناسی جنسی)، به این نتیجه رسیده ام که اکثر مردان در برابر تأثیرات شرطی سازی استمنا به هرزهنگاری آسیب پذیر هستند و دچار بیماریهای جنسی میشوند؛ زیرا همه ما بجز استثناهای کمی، در برابر قوانین یادگیری قرار داریم. در تجربه من به عنوان یک روان درمانگر جنسی، هر فردی که مرتباً با دیدن هرزهنگاریها خودارضایی میکند، در خطر تبدیل شدن به یک معتاد جنسی و شرطی کردن خود به داشتن انحراف جنسی یا اختلال ایجاد کردن در روابط متعهدانه با همسر خود قرار دارد.
یک اثر جنبی همیشگی، کاهش شدید ظرفیت دوست داشتن است. به عبارت دیگر، هرزهنگاری منجر به گسست آشکار عمل جنسی از دوست داشتن، عاطفه، توجه و دیگر احساسات طبیعی سالم و ویژگیهایی که به روابط زناشویی کمک میکنند، میشود. جنبه جنسی این افراد، عاری از ویژگیهای انسانی میشود.
بسیاری از آنها یک «حالت من غریبه» (جنبه تاریک) را توسعه میدهند که محور آن، شهوت جامعه ستیز و عاری از اکثر ارزشها است و سرانجام، لذتی که از استمنا کردن به همراه مشاهده هرزهنگاری حاصل میشود، از روابط زندگی واقعی مهم تر میشود. مربیان بهداشت، عموماً این گونه فکر میکنند که استمنا و خود ارضایی عواقب کم اهمیتی دارد و فقط تنش جنسی را کاهش میدهد.
جدا از معیارهای اخلاقی، این گفته شاید صحیح باشد؛ اما یک استثنا وجود دارد و آن این است که استمنای مداوم با تصویرپردازی هرزهنگاریها (چه به صورت یاد آوردن در ذهن و چه به صورت محرک آشکار هرزهنگاری)، موجب مخاطراتی از طریق شرطی سازی در ابتلا به اعتیادهای جنسی و یا آسیبهای جنسی دیگر میشود.
در این مورد، هیچ فرقی نمیکند که فرد، یک پزشک مشهور باشد یا یک وکیل، کشیش، قهرمان، مدیر یک شرکت، رئیس دانشکده، کارگر غیرماهر و یا یک پسربچه ۱۵ ساله؛ همه آنها میتوانند نسبت به نابهنجاری جنسی شرطی شوند.
روند شرطی سازی خودارضایی غیرقابل اجتناب است و به طور خودانگیخته از بین نمیرود. رشد این بیماری ممکن است آهسته باشد و تقریباً همیشه از دید پنهان بماند. این بیماری معمولاً بخش محرمانه زندگی یک مرد است و همانند سرطان به رشد و گسترش خود ادامه میدهد.
این بیماری به ندرت، خود به خود متوقف میشود و درمان آن بسیار دشوار است. تکذیب این بیماری از طرف مرد معتاد و امتناع او از برخورد با این مشکل، طبیعی و قابل پیش بینی است، و تقریباً همیشه به ناسازگاری زناشویی و گاهی هم طلاق و گاهی به شکستن روابط خصوصی دیگری میانجامد.
نقش بستن تصاویر جنسی در مغز
در این جا بهتر است که به تجربه دکتر روان شناس، چیز مک گاف در دانشگاه کالیفرنیا بپردازیم. یافتههای او (که بسیار ساده شده اند) نشان میدهند که خاطرات تجربههایی که به هنگام تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ میدهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز مینشینند و پاک کردن آنها دشوار است. این فرض میتواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزهنگاری را توصیف کند.
خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربههای گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ میکنند و مرتباً به ذهن خطور میکنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک میکنند. اگر او به هنگام این تخیلات، خودارضایی کند، باعث تقویت پیوند بین تحریک جنسی و اوج لذت جنسی میشود که همراه با منظره ویژه یا تکرار پی در پی آن صحنه در ذهن خواهد بود.
میتوان این ریسک را در بسیاری از مردانی که فیلم تحریک کننده ای دیده اند، حس کرد. یک فیلم ۸ میلیمتری که از لس آنجلس خریداری شده است، نشان میدهد که دو دختر در لباسهای سبز رنگ، خانه به خانه میچرخند و کلوچه میفروشند. در یکی از این خانهها، یک مرد بالغ و از لحاظ جنسی تهاجمی، از آنها دعوت میکند به داخل خانه بروند؛ او قصد دارد تا به طور ناگهانی آنها را اغفال کند و اعمال شنیع و غیرمعمول جنسی بر روی آنها انجام دهد. کلیه این اعمال، به طور مفصل در این فیلم نشان داده شده اند. در فیلم این گونه تصویر شده است که این دو دختر، مشتاقانه از این اعمال جنسی لذت میبرند.
این فیلم، نوعی از محرک هرزهنگاری (در قالب فیلم) است که مرد میتواند بارها و بارها در خلوت خانه اش آن را تماشا کند یا در ذهنش از آن لذت ببرد.
اگر تحقیقات راچمن، مک گویر، مک گاف و تعداد بسیاری از محققان عرصه یادگیری انسانی، به طور کلی مفهومیداشته باشند، آن مفهوم این است که چنین فیلمهایی میتوانند خطرناک باشند.
چنین فیلمهایی میتوانند به طور بالقوه، شاهدان مرد خود را نسبت به تخیلات جنسی (که در ذهن آنها توسط هورمون غده آدرنال کاشته شده است) شرطی کنند. این افراد میتوانند این تخیلات جنسی را به طور مرتب با خودارضایی همراه سازند و سپس بعدها آنها را بر روی زنان کوچک تر از خود اجرا کنند.
منبع: پزشکان بدون مرز
- سایتهای مبتذل
- ۱۶۰