- چهارشنبه ۲۱ آذر ۹۷
- ۱۱:۴۱
حتما عکس هنرپیشه های هالیوودی را در سایتهای اینترنتی و مجلات دیده اید
عکس بالا نمونه ای از دستکاری با نرم افزارهای ویرایشی را نشان می دهد
انچه را می بینید حقیقت ندارد
مراقب باشیم ذهنمان شرطی نشود
تنها 2 درصد از زنان آمریکا خودشون رو زیبا می بینند!!
ایران رتبه اول جراحی بینی در جهان
ایران رتبه اول الگوبرداری از چهره عروسکی
عروسک باربی بدون ارایش
تعجب نکنید
حتما تصاویر اصلاح شده ی هنرپیشه های معروف را روی جلد مجلات و یا در صفحات وب دیده اید. همه به طرز ماهرانه ای اصلاح شده اند . این در مورد تبلیغ عروسک باربی نیز صدق می کند!
زیبایی را انطور که می خواهند برایمان تعریف می کنند و با تکرار این موضوع در تلویزیون ، اینترنت ، روزنامه ها و مجلات ، باورمان می شود که زیبایی یعنی این!
تصویر زیر را sheila pree bright تهیه کرده که نشان دهنده الگو بودن این عروسک برای زیبایی هست.
"شیلا پری برایت" یک عکاس جوان و سیاهپوست آمریکایی است که عقیده دارد، تعریف جدید غرب از زیبایی و ترویج جراحیهای پلاستیک زیبایی بسیار نگران کننده است.
چند درصد از این جراحی ها بر اساس نیاز کاذب بوده؟
علت این هم عمل جراحی در ایران چیست؟
عزت نفس؟ ازدواج؟ جذابیت؟
میزان جراحیهای زیبایی بینی در ایران، هفت برابر آمریکاست
به گزارش مهرخانه، امروزه، جراحیهای زیبایی یکی از شایعترین اعمال جراحی در سطح جهان است و میزان متقاضیان آن، روزبهروز افزایش مییابد.طبق آمار اعلامشده، ایران یکی از کشورهایی است که فراوانترین تعداد عمل جراحی بینی در جهان را دارد. این آمار را انجمن تحقیقات راینولوژی (جراحان بینی) ایران اعلام کرده و گفته است: «میزان جراحیهای زیبایی بینی در ایران، هفت برابر آمریکاست.» براساس این گزارش، طبق آمار انجمن تحقیقات راینولوژی (جراحان بینی) ایران، سالانه بیش از 80 هزار مورد جراحی زیبایی بینی در کشور صورت میگیرد.
انگیزه زنان از گرایش به جراحیهای زیبایی
کسب اعتمادبهنفس و جسارت صحبتکردن
در انگیزههای شخصی، که به نوعی به خود فرد برمیگردد، مصاحبهشوندگان دلایل متعددی عنوان کردهاند. عدهای مهمترین انگیزه انجام عمل را زیبایی دانستهاند.
کسب اعتمادبهنفس، تغییر و تنوعطلبی و برتریجویی، از دیگر انگیزههای فردی برای انجام عمل زیبایی است. برخی معتقد بودند که با انجام عمل زیبایی، اعتمادبهنفس بالایی کسب کردهاند و جسارت صحبتکردن یافتهاند و در روابط اجتماعی آنها و ارتباط با جنس مخالف تأثیر زیادی گذاشته است.
دانشجویی 29 ساله میگوید: روی روابط اجتماعیام خیلی تأثیر داشته، بهتر شده، یهذره باعثشده که تو هر مسئلهای قویتر جواب بدم. حالا مثلاً اگر یه کسی پیشنهاد دوستی به من میده، تو همون پیشنهاد دوستیشم یه پیششرطهایی میذاره، اگه اعتمادبهنفسم بالا باشه، میگم من آدمی هستم که میتونم بهتر از تو هم بهدست بیارم، بدون این پیششرطها دیگه میتونم این آدمو بزارم کنار.
دختر 28 سالهای میگفت: آدمی نیستم که بگم قیافه درب و داغونی دارم، نمیتونم تو اجتماع سرم رو بالا بگیرم، نه این جوری نیستم. من یهکم خودخواه هستم و میخوام بهترین باشم و برای اینکه بهترین باشم، میخوام این عمل رو انجام بدم.
انگیزههای فراشخصی (انگیزههای معطوف به فراخود)
انگیزههای فراشخصی برحسب موقعیتهایی که افراد در آن قرار دارند متفاوتاند؛ میتواند برآمده از فشار ناشی از خانواده یا جریانهای اجتماعی همراه با موج و التهابی باشد که برآمده از گروههای دوستی یا فشار محیط کار یا محیط دانشگاه و... است.
الگوهای رفتاری تحقیرآمیز در خانواده و گرایش دختران به جراحی زیبایی
در سطح خانوادگی، فشار خانواده به منزله منشأ ایجاد انگیزه برای انجام عمل زیبایی مطرح شده است؛ چنانکه دختر 24 سالهای میگوید: تو خانواده ما، اون چیزی که مامانم میگن همه طبیعین و نرمال، ولی یکی دو مورد، منو یکی از خواهرام این شکلی نیستیم. مثلاً میگن ما از بقیه اعضای صورت مشکلی نداریم، ولی اگه دماغمون عمل بشه، بهتره. خوب، من نظر خانواده خیلی برام مهمه. چیزیه که فکر میکنم دوستانه دارن بهم میگن، اگه عمل بشه بهتره.
الگوهای رفتاری تحقیرآمیز در خانواده، از عواملی است که منشأ ایجاد انگیزه در افراد برای انجام عمل زیبایی بوده است. این نوع رفتارها، از دوران کودکی در خانوادهها بوده و تا دوران بزرگسالی نیز ادامه داشته است و زمینه نارضایتی فرد از بدنش را فراهم کرده است.
دختر 26 سالهای میگوید: مهمترین دلیلی که میخواستم بینیم رو عمل کنم، اطرافیان بودن؛ خواهرم، برادرم. حالا نمیگفتن بینیت زشتهها، ولی دیدی یه چیزی رو از یکی دست میگیری، مسخره میکنی، اونا بینی منو دستگرفته بودن. این باعث میشه آدم یه ضعفی داشته باشه رو بینیش. شاید بینیش خیلی خوشگل باشهها، ولی قبول دارین چند نفر هی بهت بگن که بینیت این شکلیه، اصلاً دیگه این ملکه ذهنت میشه که بینیت این شکلیه.
کسب رضایت همسر؛ عمدهترین دلیل زنان متأهل برای انجام عمل زیبایی
در بین کسانی که متأهل بودند عمدهترین دلیلی که به عنوان انگیزه انجام عمل زیبایی مطرح میکردند، کسب رضایت همسر بود. در مواردی، همسرانشان مستقیماً در مورد ظاهر و بینی آنها اظهارنظر کرده بودند و در مواردی هم زنان احساس میکردند که همسرانشان غیرمستقیم آنان را با زنانی که از آنها زیباتر و بینقصتر بودند مقایسه میکردند.
دراینباره، خانمی 26 ساله چنین میگفت: اصلیترین دلیلی که من بینیم رو عمل کردم، شوهرم بود چون ما خیلی عشق و عاشقی با هم ازدواج کردیم؛ شاید عیب من رو ندیده بود، ولی بعد از ازدواج، یکی دو بار به من گفت بینیت خوشگلهها، ولی از نیمرخت خوشگل نیست. این حرف اینقدر رو من تأثیر گذاشته بود که من میگفتم اگه هیچکس قیافه منو قبول نداره همسرم قبول داره. بعد که اینرو گفت، من خیلی احساس کمبودن کردم. احساس میکردم یه جوری دیگه دوست نداره به من نگاه کنه.
یا خانم 34 سالهای میگفت: شوهرم شاید در مورد من اظهارنظر نکنه، اما در مورد دیگران که ظاهر بهتری دارن اظهارنظر میکنه. مثلاً میگه ظاهر قشنگی داره. من نمیدونم دقیقاً انگیزش چیه و چی میخواد، اما درباره چهره یا اندام کسایی رو که ببینه خوب باشه میگه دیگه. حالا منم ببیینم اگه یه اشکالاتی دارم که میتونم برطرف کنم، اینکار رو انجام میدم.
رقابت، چشموهمچشمی و حسادت؛ انگیزهای برای عمل زیبایی
برای برخی از مصاحبهشوندگان، رقابت، چشموهمچشمی، حسادت، مقایسه در خانواده و فامیل، انگیزههای فراشخصی در سطح خانوادگی است.
دختری 27 ساله چنین میگفت: زندایی من خودش میدونه که قشنگ نیست، ولی جنبههای دیگه زندگیش رو به رخ میکشه. این به رخ کشیدنهاشون یه جور تحقیرکردن دیگرانه و تو وقتی بین همچین آدمهایی قرار میگیری، ناخودآگاه تشویق میشی که تو همه جنبههای زندگیت، که یکیش ظاهر و قیافست، از اونا سر باشی؛ حتی اگه اونا از نظر قیافه از تو سر نباشن، در واقعیت.
بالابردن پرستیژ اجتماعی با عمل بینی
در سطح شرایط اجتماعی، انگیزههای غیرشخصی، شامل عوامل متعددی است. برخی ازمصاحبهشوندگان، جراحی زیبایی را به منزله نمادی برای بالاتر نشان دادن موقعیت اجتماعی میدانستند و هدف از انجام این عمل را بالابردن پرستیژ اجتماعی خود بیان کردهاند. دختر 25 سالهای میگوید: واقعاً تو جامعه ما، اینکار کلاس داره. یه دماغ بزرگ تو صورتت باشه، یه جورایی نشانه پایینبودن کلاسه، مخصوصاً تو تهران که من حالا دیگه باید بیام تهران و این جا زندگی کنم، اینجا هم دیگه بدتره، اگه یه زن مثلاً بینی بزرگی داشته باشه.
بالارفتن شانس ازدواج، اشتغال و کسب موفقیت با جراحی زیبایی در دختران
تلاش برای دستیابی به فرصتهای اجتماعی از دیگر انگیزههای مصاحبهشوندگان برای انجام جراحی زیبایی است. ازدواج، اشتغال و کسب موفقیت از مهمترین فرصتهایی است که دختران در جامعه درپی کسب آناند و جراحی زیبایی شانس آنها را در به دست آوردن این موقعیتها بالا میبرد. عدهای بر این باورند چون در جامعه ما دختران انتخاب میشوند، بنابراین از هر جهت باید بیعیبونقص باشند تا بتوانند فرد ایدهآل خود را پیدا کنند.
دختر دانشجوی 24 سالهای میگوید: ما این طوری نیستیم که دخترا برن به کسی پیشنهاد بدن. پس تو باید بمونی از همه نظر یه کیس ایدهآل باشی تا اونا بیان، خوب تو همین مورد، تو اگه از نظر ظاهر ایراد داشته باشی، شاید بهت بگم 90 % کیسها جلو نمیان؛ مخصوصاً که همه مردها هم ظاهرگرا هستن.
از دستدادن موقعیت ازدواج و رویآوردن به جراحی زیبایی
ناکامی و ازدست دادن موقعیتها هم از جمله دلایلی است که مصاحبهشوندگان منشأ ایجاد انگیزه برای انجام عمل زیبایی عنوان کردهاند. عدهای از پاسخگویان، ازدستدادن موقعیت ازدواج در خواستگاریهای سنتی را یکی از این دلایل معرفی کردهاند. آنها معتقدند که در خواستگاریهای سنتی به علت این که در اولین برخورد، قیافه تأثیر بیشتری دارد و حتی موجب قضاوت شخصیت افراد از سوی فرد مقابل میشود، اصلیترین انگیزه انجام عمل زیبایی را همین مسئله عنوان کردهاند.
دختر 28 سالهای میگوید: یه موردی پیشاومده بود، من نه ایشونو دیده بودم و نه خانواده ایشون منو دیده بودن؛ معرفی شده بودن. واسطهای که اینو فرستاده بود گفته بود که به خاطر قیافم، مادرشون یه کم مخالفت کردن. بعد دیگه اینو که شنیدم راستشو بخوای مصممتر شدم.
ناکامی در جذب جنس مخالف انگیزهای برای انجام عمل بینی
عدهای جلب توجه جنس مخالف و ناکامی در جذب جنس مخالف را انگیزه انجام عمل زیبایی دانستهاند. دختر دانشجوی 24 سالهای چنین میگفت: خوب من به هر چیزی که خواستم رسیدم، ولی همیشه در مورد ظاهرم، در مورد این که فرد ایدهآلم رو پیدا کنم، همیشه دچار مشکل بودم. همش میگفتم شاید طرف از قیافه من خوشش نیاد. فقط رو این حساب بود که اعتمادبهنفس پیدا میکنم و موقعیتهای بیشتری برام پیش میاد.
همین پاسخگو در ادامه میگوید: مثلاً تو دوره لیسانسم یه موردی بود که من ازش خوشم میاومد، ولی اون با دوست من دوست شد. قبل از این که حتی با دوست من دوست بشه، ما خیلی با هم صمیمی بودیم، ولی من هیچوقت به اون نشون نمیدادم که ازش خوشم میاد؛ چون همیشه با خودم میگفتم که نه مسلماً از قیافه من خوشش نمیاد.
تلاش برای دستیابی به موقعیت شغلی مناسب هم از دیگر عواملی است که مصاحبهشوندگان انگیزه گرایش به جراحی زیبایی مطرح کردهاند. دانشجوی 29 ساله چنین میگوید: من رشتهام بازیگریه. بههرحال یه بازیگر چهرهاش کمنقصتر باشه بهتره براش. چون رو وجهه کاریش خیلی تأثیر میذاره. بعدم اینکه من تا اون موقع، هیچوقت نمیرفتم تست بازی بدم. درهرصورت، تو حوزه کاری ما چهره خیلی مهمه.
فرهنگ جامعه ایجاب میکند!
فرهنگ جامعه از دیگر انگیزههای فراشخصی برای انجام عمل زیبایی است. دختر 27 سالهای میگوید: دلیل خیلی مهمتری که باعث شد من تصمیم بگیرم بینیم رو عمل کنم، فرهنگیه که توش دارم زندگی میکنم. من دارم بین مردمی زندگی میکنم که عقلشون به چشمشونه. این مسئله، یعنی زندگی توی این فرهنگ، خیلی داره منرو اذیت میکنه، این فرهنگی که دارم توش زندگی میکنم روی زندگی من مسلطه. به خاطر همین خیلی دوست دارم جوری زندگی کنم که کمتر از طرف این فرهنگ و این شرایط و این مردمیکه دارم بینشون زندگی میکنم آزار و اذیت ببینم.
ذهنیت کنشگران درباره بدن و زیبایی
تصویر ذهنیای که هر فرد از بدن خود دارد، یعنی داشتن احساس رضایت یا نارضایتی از ظاهر، میتواند تحتتأثیر عوامل فردی در سطح خرد یا عوامل فرهنگی، اجتماعی در سطح کلان شکل بگیرد.
در سطح فردی، برخی از مصاحبهشوندگان نارضایتی از بدن را جنبهای روانی میدانستند. خانم 30 سالهای میگوید: این که خودت فکر میکنی که یه چیزی رو دوستنداری؛ من خودم تعریفم از جراحی زیبایی اینه. مثلاً میگن اون چیزی که باهاش آفریده شدی شاید بهترین حالت بوده، اما از نظر روانی خودت احساس میکنی دوستداری که یهجور دیگه باشه. فکر میکنی اگر یه جور دیگه باشه بهتره.
تصویر ایدهآل زنان از زیبایی و تعریف مردان از زیبایی برای زنان
در سطح کلان، بیشتر مصاحبهشوندگان با بیان نارضایتی از ظاهر و بدن خود قبل از انجام عمل، انجام عمل زیبایی را راهی برای رسیدن به تصویر ایدهآلی که در ذهن داشتند میدانستند و این تصویر ایدهآل را متأثر از عوامل مؤثر در سطح کلان، مانند فرهنگ جامعه و تعاریف و معیارهایی میدانستند که از زیبایی در جامعه تحتتأثیر رسانههایی همچون ماهواره و تعریفی که مردان از زیبایی برای زنان دارند.
دختر 29 سالهای میگوید: الان که فعلاً مهمترین فاکتور زیبایی خانمها همون دماغشونه. برای خودم همون دماغ مهم بوده، چون میدونی چشمو با آرایش میشه درست کرد، لبو هم میشه با آرایش درست کرد، ولی دماغو هیچکاریش نمیشه کرد.
یا پاسخگوی دیگری میگوید: بین پسرها که صحبتش که میشه همین معیارها رو میارن، قد بلند، هیکل خوب، لاغر، تو ظاهرم که مسلماً اون بخشی که تو خانمها خیلی تأثیر میذاره بینیه. آدم بینیشو که عمل میکنه، حتی اگر هم بینی خودش هم زیبا نشه، تو کل صورت خیلی تأثیر میذاره.
برخی شکلگیری تصویر ایدهآل ذهنی را متأثر از دوران کودکی و تأثیرات رسانه و برنامههای تلویزیونی در این دوره میدانستند؛ بهطوریکه در بزرگسالی درپی رسیدن به چنین تصویر ایدهآلی بودهاند. دختر 25 سالهای میگوید: یه بینی کوچولو که انحنا داشته باشه، بینیاش میافته بیرون، همیشه این تو ذهنم بود. بعد خودم میرفتم تو آیینه نگاه میکردم، میگفتم چقدر با تصویر ذهنیای که خودم داشتم متفاوت بود. بچه که بودم، خیلی کارتون و انیمیشن نگاه میکردم. بعد خوب مسلماً دخترهایی که تو اون انیمیشنها بودن دقیقاً همین حالتو داشتن؛ چشمهای درشت و خوشگل، دماغای کوچولوی یه کم انحنادار، لبهای خوشگل، خوب من خیلی اون جوری دوست داشتم، دوست داشتم خودمم این شکلی باشم.
انگیزه زنان از عمل زیبایی
برخی شکلگیری تصویر ایدهآل ذهنی را متأثر از دوران کودکی و تأثیرات رسانه و برنامههای تلویزیونی در این دوره میدانستند؛ بهطوریکه در بزرگسالی درپی رسیدن به چنین تصویر ایدهآلی بودهاند. دختر 25 سالهای میگوید: یه بینی کوچولو که انحنا داشته باشه، بینیاش میافته بیرون، همیشه این تو ذهنم بود. بعد خودم میرفتم تو آیینه نگاه میکردم، میگفتم چقدر با تصویر ذهنیای که خودم داشتم متفاوت بود. بچه که بودم، خیلی کارتون و انیمیشن نگاه میکردم. بعد خوب مسلماً دخترهایی که تو اون انیمیشنها بودن دقیقاً همین حالتو داشتن؛ چشمهای درشت و خوشگل، دماغای کوچولوی یه کم انحنادار، لبهای خوشگل، خوب من خیلی اون جوری دوست داشتم، دوست داشتم خودمم این شکلی باشم.
برخی از مصاحبهشوندگان زیبایی را جزو فطرت و ذات انسان میدانستند؛ این که زیبایی برای انسان امری ضروری است و درنتیجه، تلاش برای رسیدن به زیبایی را از طریق جراحیهای زیبایی قبول میکردند. خانم 30 سالهای دراینباره میگوید: خانم بینیم به صورتم میاومد، انحراف داشت، ولی اینقدر پیدا نبود، ولی خوب کلاً انسان زیباییها رو دوست داره. دیگه خدا هم میگه من زیبا هستم و زیباییها رو دوست دارم. منم خوشم اومد کلاً یه چهره جدیدی داشته باشم.
در میان مصاحبهشوندگان با این که برخی ظاهر و قیافه خود را زشت نمیپنداشتند، اما عوامل و شرایط متفاوت اجتماعی در سطح کلان را برای توجیه انجام عمل زیبایی عنوان میکردند. دختر 25 ساله دانشجویی میگوید: من از خیلی وقت پیش از بینیم خوشم نمیاومد، مثلاً بگم زشت باشه یا گنده باشه نه، اما از ظاهرم اصلاً خوشم نمیاومد و اصلاً اونزمان اعتمادبهنفس نداشتم. تو چهار سال لیسانسم هم اصلاً از دماغم خوشم نمیاومد، هیچ اعتمادبهنفسی نداشتم. دختر شادی بودم، ولی ظاهر خودم را اصلاً نمیپسندیدم.
در اینجا، انگیزه فردی، کسب اعتمادبهنفس در شرایط محیطی، یعنی فضا و جو دانشگاه و این که دانشگاه به منزله محیطی برای عرضه بدن به شمار میرود، انجام عمل زیبایی را برای فرد امری مقبول ساخته است.
رسیدن به کلیشههای زیبایی متأثر از فضای اجتماعی برساختهشده به دست رسانهها، از دیگر شیوههای معناداری کنش از سوی افراد در سطح کلان است. به باور آنها، زیبایی در هر دوره، تحت شرایط اجتماعی خاص آن دوره، تعریف متفاوتی دارد و مصادیق زیبایی به علت تأثیر رسانهها، فضا و جو اجتماعی خاص: آن دوره تغییر میکند.
خانم 30 سالهای در اینباره میگوید: تعریف زیبایی تو هر سنی فرق میکنه. تو یه سنی، مثلاً تعریفت از زیبایی یه چیز خاصیه، شاید به خاطر تجربه کمیه که داری، اما وقتی سنت میره بالاتر، احساس میکنی که تعریف زیبایی شاید تو ذهنت تغییر میکنه. برای من شاید به مرور زمان تغییر کرده، به خاطر چیزهایی که دیدم، یعنی یه یادگیری بوده، یه چیزی بوده که ناخودآگاه تو ذهنم رفته، مثلاً در سطح جامعه بوده، شاید از طریق ماهواره، تلویزیون، اینترنت، تبلیغات خود دکترها، همهچیز هی تشویق میکنه به سمت این که بیاین بهتر بشین، این کار رو بکنین، اونکار رو بکنین. الآن که تبلیغات تلویزیونی هم زیاد شده.
زن زیبا را برایم معنی کن!
این روزها کسی نمی تواند منکر اهمیت و قدرت رسانه جهت شکل دادن به افکار و عقاید افراد جامعه باشد. آنچه از رسانه به مخاطب ارائه می شود، چه در قالب فیلم و سریال و چه در قالب تبلیغات بی شمار، همگی تأثیر مستقیم در شکلگیری تمایلات و انتخاب های زنان و مردان و کودکان در زندگی روزمره دارد. خصوصاً که امروزه رسانه در قالب های متعدد و متنوعی همچون تلویزیون ملی، شبکه های ماهواره ای، فضای مجازی و اینترنتی، مجلات و روزنامه های مختلف، به بازنمایی مفاهیم گوناگون پرداخته و آنان را مطابق میل خود و منافع برخی، به مخاطب عرضه می کند.
گیدنز جامعهشناس معاصر انگلیسی معتقد است زنان به ویژه بر اساس ویژگی های جسمانی شان مورد قضاوت قرار می گیرند، و احساس شرمساری نسبت به بدنشان رابطه مستقیمی با انتظارات اجتماعی دارد. زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض اختلالات تغذیهای قرار میگیرند که وی آن را ناشی از چند دلیل عمده می داند: اول اینکه هنجارهای اجتماعی ما در مورد زنان به نسبت بیشتری بر جذابیت جسمانی تأکید دارد. دوم اینکه، آنچه به لحاظ اجتماعی تصویری مطلوب از بدن تعریف می شود، در مورد زنان تصویری لاغراندام و نه عضلانی است. سوم اینکه، هرچند امروزه زنان در عرصه عمومی و زندگی اجتماعی نسبت به قبل فعال تر شده اند، اما همچنان همانقدر بر اساس پیشرفت ها و موفقیت هایشان مورد ارزیابی قرار می گیرند که بر پایه وضعیت ظاهری شان.
در ذیل به بررسی دو مفهوم اصلی مرتبط با این نوع نگاه در جهت استاندارد کردن زیبایی زنان در تبلیغات رسانه ای خواهیم پرداخت؛ مفاهیمی که مستقیماً در نوع بازنمایی از زنی که در رسانه به تصویر کشیده می شود، دیده می شود.
1. شیء انگاری بدن زنانه
لوکاچ جامعه شناس مجاری تبار برای نخستین بار واژه چیزوارگی یا همان شیءوارگی(reification) را وارد ادبیات جامعه شناسانه کرد.از نظر وی شیءوارگی فرآیندی ست که طی آن اشکال اجتماعی که توسط انسان بوجود آمده است، طبیعی، عام و مطلق در نظر گرفته می شوند و براساس آن همه سازمان ها و ساختارها از کنترل آدمی خارج اند. در این دید نه تنها انسان در حد شیء، بلکه کل ساختارهای جامعه چونان شیء تلقی می شوند. این مفهوم به این معناست که رابطه میان انسان ها به رابطه میان اشیاء بدل شده است.
با استفاده از این رویکرد می توان به بحث در زمینه اهمیت زیبایی زنان از منظر رسانه ای پرداخت. در چنین ساختاری، زنان و بدن آنها به اندازه یک شیء تقلیل یافته که باید در حد کمال زیبا باشد. جالب آنکه همان حد کمال زیبایی نیز توسط رسانه به عنوان امری عام، مطلق و طبیعی تعیین و مشخص می گردد. یک روز رنگ پوست سفید و یک روز برنزه، یک روز لاغری مفرط و یک روز اهمیت برجستگی اندام های زنانه، و به همین منوال زنان باید مطابق با استاندارهای رسانه ای خود را تغییر دهند تا بتوانند از آن اعتماد به نفس و جذابیتی که رسانه از آن حرف می زند، برخوردار شوند.
در این رویکرد، بدن زنان به مثابه شی ای جنسی شده باید زیبا، بی نقص، مطابق با استانداردها، مطابق با امیال مردانه و در جهت لذایذ جنسی آنها، جذاب و تحریک کننده باشد. استانداردهای رنگ مو، رنگ چشم، اندازه بینی، لب و گونه، قد، وزن، و حتی فرورفتگی ها و برجستگی های بدن پیش بینی و تعیین شده است. علاوه بر چیزواره شدن بدن زنانه در این نوع نگاه، این مسئله خود به نوعی خشونت علیه زنان نیز تعبیر می شود؛ خشونتی که تمام شعور، تحصیلات، توانایی ها و مهارت های آنان را نادیده گرفته و آنان را به عروسک های جنسی تقلیل می دهد. در این راستا، ارزش یک زن نه با ابعاد انسانی وجودش، ارزش های اخلاقی و توانایی های وی، بلکه با میزان زیبایی ظاهری اش سنجیده می شود. واقعیتی که در جامعه ما نیز در حال رخ دادن است و علاوه بر تبلیغات رسانه ای، در فرهنگ و عرف جامعه نیز از زنان توقع می رود، خود را مطابق با شکل و ظاهر موردپسند مردان زندگی خود تغییر داده و در جهت تمایلات آنان هر آنچه لازم است(حتی گاهی بر خلاف سلامت جسم خود)، انجام دهند.
2. سرمایه داری و مصرف
مهم ترین اصل سرمایه داری برای ادامه و بقای خود، مصرف کالاست. همانطور که بودریار، جامعه شناس فرانسوی اشاره می کند، در ساختارهای سرمایه داری، مفاهیمی مانند انقلاب رفاه و فراوانی و وفور، مفاهیم بنیادی است. براین اساس رفاه باید از طریق اشیا، نشانه ها و آسایش قابل اندازه گیری باشد. با چنین رویکردی دیگر خوشبختی امری درونی نیست و باید در ظاهر فرد و سبک زندگی وی با استفاده از «مصرف» نمود پیدا کند.
بر همین اساس، ارائه الگوهای زیبایی استانداردشده توسط رسانه ها برای زنان و بعضاً مردان، شاید راحت ترین راه برای افزایش میزان مصرف است. بر همگان واضح است که زیبا بودن مطابق با این الگوها تا چه حد کار پرهزینه ایست. از لوازم آرایشی و انواع رنگ مو و ... گرفته تا اعمال جراحی زیبایی و مصرف قرص های لاغری و چاقی، همگی دارای حد بالایی از ارزش مادی هستند و مصرف آنها گرچه جزء نیازهای اولیه و ضروری محسوب نمی شود، اما اهمیتی که رسانه برایشان قائل است، آنان را بعضاً به مهمترین اولویت های زندگی زنان تبدیل می کند.
شکل گیری خودانگاره زنان تحت تأثیر تبلیغات
سارا گروگن تصویر از بدن « body image» را به ادراک، احساسات و افکار زنان نسبت به بدن خود مربوط می داند و آن را شامل برآورد اندازه بدن، ارزیابی از میزان جذابیت بدن و عواطف مرتبط با شکل و حجم آن می داند. تصویر از بدن یک سازه اجتماعی « socially constructed» است که با رضایت خاطر فرد نسبت به بدنش رابطه دارد.
خودانگاره زنان به معنای شناختی که از خود و بدن خویش دارند، در سایه این دو اصل (شیء وارگی و مصرف) تحت تأثیر تبلیغات رسانه ای شکل می گیرد. دقیق تر می توان گفت مشکل اصلی زمانی ایجاد می شود که زنان ناآگاهانه به مصرف این کالاها روی می آورند و بدون آنکه خود متوجه باشند، غرق زرق و برق تبلیغات به حق جذاب رسانه ای، حتی حق انتخابی هم برای خود قائل نمی شوند. بدون داشتن آگاهی از معنا و اهداف اصلی این نوع تبلیغات در معرض این حجم از باید و نبایدها قرار گرفتن، خود منجر به مصرف ناخودآگاه و کورکورانه کالاها از سوی زنان می شود.
پیروی از آن الگوها و استانداردها- که به دلیل غیرواقعی و دروغین بودن هرگز فرد را به آن کمال و ایده آل وعده داده شده نمی رساند- تنها وی را در دور باطلی در جهت پیروی از این الگوها وارد می کند، بدون آنکه نتیجه ای هر چند حداقلی بدست آورند.
تصویر رؤیایی و ایده آلی که رسانه از «زن زیبا» به مخاطب عرضه می کند، آنچنان اغراق شده و دور از واقعیت است که پیروی از آن در بلندمدت، بر خلاف آنچه عنوان شده تنها موجب کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس زنان می شود و آنان را دچار انواع افسردگی ها می کند؛ چراکه هرگز توان رقابت با آن الگوی زیبایی ارائه شده خیالی توسط رسانه را ندارد.
پیامدهای تلاش زنان برای تطابق با الگوهای زیبایی
تلاش برای قرار گرفتن در چارچوب های زیبایی ارائه شده توسط رسانه، از آن جهت کاری عبث است که نتیجه آن، عکس هدف اولیه آن است. در حالیکه در این تبلیغات رابطه ای منطقی میان زیباتر شدن(با مصرف کالای ارائه شده) و داشتن اعتماد به نفس بیشتر، جذابیت، آرامش، خوشبختی و محبوبیت برقرار می شود، در عالم واقع زنان پس از استفاده از این کالاها و به دست نیاوردن نتیجه مورد نظر، دچار سرخوردگی و ناامیدی شده و با هدف رسیدن به زیبایی مطلوب، به مصرف پی در پی کالاهای دیگر می پردازند. مسئله ای که پس از مدتی آنان را منزوی، در حال رقابت دائمی و چشم و همچشمی، استرس و اضطراب کرده و دچار کاهش عزت نفس می کند.
شیرین احمدنیا، جامعه شناس در مقاله ای تحت عنوان «جامعه شناسی بدن و بدن زن» متذکر می شود: هنگامیکه لاغری به عنوان شرایط مطلوب بدنی در رسانه ها تبلیغ میشود، دختران و پسران جوان در طلب رسیدن به وزن ایدهآل، خود را در معرض رژیم های سخت غذایی قرار می دهند و در واقع خود را در حساس ترین دوران رشد بدنی، از شرایط تغذیه سالم و متعادل محروم می سازند. مسئله تناسب اندام برای دختران به قدری مهم است که آنان ممکن است نسبت به چاقشدن خود حالتی وسواسی پیدا کنند. ادامه این وسواس به احتمال بروز نوعی بیماری به نام بیاشتهایی عصبی « Anorexia nervosa» منجر می شود که همراه با تحمیل محدودیت های شدید در رژیم غذایی، کاهش شدید وزن و ترس از افزایش وزن و فربهی است. بیماری دیگری که در کمین این عده است، پر اشتهایی عصبی « bulimia nervosa» است؛ یعنی اختلال غذایی دیگری همراه با ابتلای مکرر به پرخوری و مصرف فوقالعاده زیاد موادغذایی که باز عمدتاً در دختران اتفاق می افتد که نسبت به وزن خود وسواس و حساسیت دارند. همچنین آمار مربوط به جراحی های زیبایی در ایران نیز هشداردهنده است. بنابر ارزیابی پزشکان 60 درصد متقاضیان جراحی های پلاستیک و زیبایی در ایران از نظر علمی و زیبایی شناسی نیازی به این جراحی ها ندارند.
به طور کلی پیامدهای توجه افراطی به ظاهر و تطابق با الگوهای زیبایی رسانه را می توان در سه بخش خلاصه کرد:
1. پیامدهای جسمی: به لحاظ جسمی آمار بالای جراحی های ناموفق و منجر به مرگ یا نقص عضو شدن، استفاده از لوازم آرایش نامرغوب و تحت تأثیر اثرات جانبی و بلندمدت آن قرار گرفتن، استفاده از قرص ها و به طور کلی کالاهایی که تحت نظارت سازمان نظام پزشکی تهیه نشده اند.
2. پیامدهای روحی: به لحاظ روحی کاهش اعتماد به نفس و ابتلا به افسردگی و نارضایتی از خویش، مهم ترین وجوه توجه افراطی به بدن است، زیرا استانداردهای زیبایی ارائه شده از رسانه ها، شامل پکیج عریض و طویلی است که تنها به یک یا دو مورد تغییر برای زیبایی ختم نمی شود. افتادن در دام این تبلیغات، فرد را وارد چرخه ای می کند که باید یکی پس از دیگری به تغییر خود و ایجاد مطابقت در خود با تصویر ایده آل بپردازد. امری که پایانی ندارد و در نهایت نیز به دلیل غیرواقعی بودن الگوها، رضایت فرد جلب نشده و تنها دچار آسیب های روحی و روانی می شود.
3. سومین و آخرین پیامد این موضوع آسیبی است که این سبک زندگی به فرهنگ و اقتصاد فرد و خانواده می زند. برای مطابقت با معیارهای زیبایی، تحت تأثیر القائات رسانه ای قرار گرفتن منجر به رواج چشم و همچشمی، تجمل گرایی، دوری فرد از رشد شخصی و توسعه مهارت های فردی، کاهش ارتباط مؤثر با فرزندان و همسر یا والدین و دوستان، هزینه های اقتصادی هنگفت و تحمیل شده به خانواده و غیره را به دنبال دارد.
منابع
1. بودریار، ژان/ جامعه مصرفی/ ترجمه پیروز ایزدی/ نشر ثالث/ سال 1389
2. ریتزر، جورج/ نظریه ی جامعه شناسی در دوران معاصر/ ترجمه محسن ثلاثی/ انتشارات علمی/ سال 1385
3. احمدنیا، شیرین/ جامعه شناسی بدن و بدن زنانه/ مجله فصل زنان/ شماره 5/ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان/ سال 1384
* کارشناس ارشد جامعه شناسی
برخی شکلگیری تصویر ایدهآل ذهنی را متأثر از دوران کودکی و تأثیرات رسانه و برنامههای تلویزیونی در این دوره میدانستند؛ بهطوریکه در بزرگسالی درپی رسیدن به چنین تصویر ایدهآلی بودهاند. دختر 25 سالهای میگوید: یه بینی کوچولو که انحنا داشته باشه، بینیاش میافته بیرون، همیشه این تو ذهنم بود. بعد خودم میرفتم تو آیینه نگاه میکردم، میگفتم چقدر با تصویر ذهنیای که خودم داشتم متفاوت بود. بچه که بودم، خیلی کارتون و انیمیشن نگاه میکردم. بعد خوب مسلماً دخترهایی که تو اون انیمیشنها بودن دقیقاً همین حالتو داشتن؛ چشمهای درشت و خوشگل، دماغای کوچولوی یه کم انحنادار، لبهای خوشگل، خوب من خیلی اون جوری دوست داشتم، دوست داشتم خودمم این شکلی باشم.